اگر عقيده مخالف شما را عصباني مي كند، نشانگر آن است كه شما ناخود آگاه مي دانيد
دليل مناسبي براي آنچه فكر مي كنيد نداريد.
"برتراند راسل"
تاريکي هـر چقدر سياه باشد ...نور ناخود آگاه ماه است که دل آن را ميشکافت...خود را با تمام احساس به شفافي آب ميرساند...تا خاک را با احساسش،با خود همراه کند...تا ناني برساند بر دست آن گرسنه اي که ...زيبايي انسانيتش پشت زشتي روح ديگري پنهان شده..."""و اين زيبايي احساس توست...که همچون نور ماه ميشکافت...عمق احساسم را تا مرا ...""به " باوري پر از تو "برساند...
و كسي را ديدم
نه كه در خواب
نه در غوطه گرداب
نه در جنگل و مرداب
نه در دشت پر از مه
نه در خاك ونه در باد
نه در تابش مهتاب
در آن سوي پر از نور
در آن پنجره دور
در آن خانه اميد
در آن سرو و در آن بيد
در آن گوشه پنهان
در آن چشم پر از اشك
در آن روح پر از عرش
كه بوداست نمايان
همان كودك خندان
شايد ميان اين همه "نامردي" بايد شيطان را بستاييم که "دروغ" نگفت جهنم را به جان خريد اما "تظاهر" به دوست داشتن آدم نکرد...
شيشه ي نازک احساس مرا دست نزن!چندشم ميشود از لکه ي انگشت دروغ!آنکه ميگفت که احساس مرا مي فهمد،کو؟ کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت!!!
ما كه ميترسيم از هجرت دوست
كاش ميدانستيم روزگاري كه بهم نزديكيم
چه بهايي دارد
و سفر يعني چه ؟
و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز
اين چنين سخت به خود مي لرزد؟