يک نفر قلب تو را بي سحر و جادو مي برد
بي گمان من مي شوم بازنده و او مي برد
اشک مي ريزم و مي دانم که چشمان مرا
عاقبت اين گريه هاي بي حد از سو مي برد
آنقدر تلخم که هر کس يک نظر مي بيندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو مي برد
من در اين فکرم جهان را مي شود تغيير داد
عاقبت اما مرا تقدير از رو مي برد
سلام
وبلاگ قشنگي داريد. معلومه که دل شما را هم يه نفر بدجوري سوزونده. خوشحال مي شم که به وبلاگ من هم سر بزنيد. موفق باشيد...