آيين عشق بازي دنيا عوض شده ستيوسف عوض شده ست، زليخا عوض شده ست
سر همچنان به سجده فرو برده ام وليدر عشق سالهاست که فتوا عوض شده ست
خو کُن به قايقت که به ساحل نمي رسيمخو کُن که جاي ساحل و دريا عوض شده ست
آن باوفا کبوتر جلدي که پَر کشيداکنون به خانه آمده، اما عوض شده ست
حق داشتي مرا نشناسي، به هر طريقمن همچنان همانم و دنيا عوض شده ست
سلام عزيزم خوبي؟؟؟
شعر قشنگي بود.
زندگي باور ميخواهد . . . آن هم از جنس اميد . . . که اگر سختي راه، به تو يک سيلي زد. . . يک اميد از ته قلب به تو گويد. . . که خدا هست هنوز.. .