✘خســـــــتهـــ امـــــــ✘
|
لحظه دیدارنزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست
آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظه دیدارنزدیک است